Tuesday, October 16, 2012

من از سیاست منتفرم....

سیاست را نمی شناسم ، نمی خواهم بشناسم،اما با تمام اتفاقاتی که افتاده است و این روزها بدتر و بدتر می شود ،می گویم از سیاست متنفرم ،از این حرام زاده ای که نه پدرش معلوم است و نه مادرش ،متنفرم....من نمی دانم ونمی خواهم بدانم ، چرا تحریم و چرا نه؟ حالم از تمام این بازیها بهم می خورد....می گویند،صنایع دارویی ایران تحریم نشده است!!!!.....صنایع غذایی تحریم نشده است!!!!......اما سیستم بانکی که تحریم است!!!.....می بینم، واکسن یا نداریم یا اگر هم هست تا چند وقت دیگر ، کفگیر ته دیگ می خورد....باز می شود داستان وارد کردن واکسن از چین و هندو...من قفسه های خالی را می بینم......من دوست عزیزی دارم که مدام نگران است ، نگرانیم ،که داروهای شیمی درمانیش ، هندی و چینی نباشد....که  اصلا داروهای شیمی درمانیش را بیابد....مادری که آسم دارد و استنت در قلبش و وای از روزی که داروهایش را نیابد.....پدری که.......مادر بزرگ و  پدر بزرگی که .....از سیستم بانکی و قیمت ارز و سکه ،حالم بهم می خورد...از اینکه یکی یک شبه میلیاردر می شود و دیگری به خاک سیاه می نشیند....از اینکه خودمان به خودمان رحم نمی کنیم ، قلبم به درد می آید....از اینکه ایرانمان تبدیل شده است به بازار  چین و رو سیه و.....قلبم می گیرد......ایران امروزمان را دریابیم ،دست از داشتیم داشتیم هایمان برداریم، ایرانمان را خودمان باید دریابیم
از بی رحمی در حق یکدیگر دست برداریم....می دانید عده ای شروع کرده اند به احتکار هر آنچه می توانند ، تا از آشفتگی ها به نوایی برسند؟!!!.....یادمان باشد ، همه ما سوار یک کشتی هستیم که اگر غرق شود ، همه غرق می شوند.....حالم این روزها بد است و وجودم پر از نفرت، نفرت از سیاستی که هیچگاه نشناختمش
پ.ن : درضمن ،آقای خاوری از لیست تحریمها حذف شدند!!!!.....ء