و از آن پس،گفتنی ها،تا ناگفته بماند انگیزه های بسیار یافت
Saturday, October 31, 2009
Tuesday, October 27, 2009
Saturday, October 24, 2009
جاده یعنی
جاده گفتی یعنی رفتن ؟
جاده یعنی تکرار همین واژه ؟
دریغ دوست دانایم دانا باش
که حقیقت بس غمناکتر است
جاده رفتن نیست
که تو بتوانی با آسانی
چند کمند سوی آفاقی چند از پی صید ابعاد زمان اندازی
... که به دام آری آهوهای می روم و خواهم رفت و خوا
که به بند آری آهوهای چست زمان را
جاده رفتن نیست جاده مصدر نیست
جاده تکرار یک صیغه ی غربت بار است
جاده یک صیغه که تکرارش گردبادی است
که با خود خواهد برد
که برد هر چه برگ و بر باغ دل تو
هر چه بال و پر پروانه ی پندار مرا
جاده رفتن نیست
جاده طومار و نواری نه و جوباری
جاده یعنی رفت
رفت
رفت
همین
Monday, October 19, 2009
Wednesday, October 14, 2009
داشتم به طنین صداهایی که پس از گذشت ساعت ها از یک ملاقات به گوش می آیند ؛حتی اگر شبی مثل آن شب گذشته وصبح شده باشد وادارت می کند که برمی گردی ودوباره از آن کوچه باغ بگذری تا به آن خانه برسی ومنتظر بمانی که در باز شود؛ گوش می دادم
فکرمی کردم که این بار دستهایش را می گیرم ورها نمی کنم .کوچه باغ پرشده بود از سایه روشن ها
زنگ زدم چندبار،با مشت به در کوبیدم.در باز شد یا اینکه در باز بود.هیچ کس در خانه نبود . هیچ چیز در خانه نبود. فقط عکس های دختر وپسر ناشناس در قاب های چوبیشان بر روی دیوار بجای مانده بود
فکرمی کردم که این بار دستهایش را می گیرم ورها نمی کنم .کوچه باغ پرشده بود از سایه روشن ها
زنگ زدم چندبار،با مشت به در کوبیدم.در باز شد یا اینکه در باز بود.هیچ کس در خانه نبود . هیچ چیز در خانه نبود. فقط عکس های دختر وپسر ناشناس در قاب های چوبیشان بر روی دیوار بجای مانده بود
Monday, October 5, 2009
آوازهای معمولی برای دردهای معمولی
این راز سر به مهر را
باید با خاک در میان هشت یا آسمان ؟
این راز سر به مهر را ؟
Subscribe to:
Posts (Atom)