Sunday, October 24, 2010

........

!و دل همیشه آزرده ات اگر آزرده نباشد ، می گیرد
می اندیشی به تمام این سالها ......به تمام تلاشهایت برای اثبات حضور ....برای اثبات بودن .... و جنگیدن با انکار حضورت ، عشقت و بودنت
و چه تلاش احمقانه ای
و نمی دانستی حضور اثبات نمی خواهد اگر باور باشد حضورت
و نمی دانستی انکار ، ستیز نمی خواهد....چاره ،ستیز نیست ، رفتن و پایان دادن، چاره است
تا زنده بماند روح و قلبت ....تا زنده بمانی.....تا عاشق شوی ....تا عاشق بمانی

و انتظار همدم تنهائیت شد در تمام این سالها ....همدم دل آزردگی هایت....انتظار...انتظار...انتظار
و باز هم چه احمقانه بود این انتظار
و نمی دانستی انتظار چگونه تمام لحظاتت را می بلعد و تو نمی فهمی
چه دردناک است انکار شدن
چه دردناک است انتظار

اما حالا که فرصت عاشقی هست ، عاشقی کن
تا فرصت هست ، بگذار دلت عاشقی کند با کسی که عاشقی می داند
تا فرصت هست ، عاشقی کن با آنکه عاشق است
آبان هزار و سیصد و هشتاد و نه

7 comments:

Anonymous said...

فوق العاده بود

Unknown said...

سلام
خیلی خوب بود خانم دکترفرزاد
فقط یه خورده مطالبش غمگینونه هست
اگه امکان داره کمی مطالب شاد هم بگذارید
مرسی

Unknown said...

بیا حواسمان را پرت کنیم
مال هر کس دورتر افتاد
عاشق تر است
اول خودم
حواسم را بده تا پرت کنم
holy rasputin

Unknown said...

این نکته رو متذکر میشم من جزو همکلاسیهای شما نیستم کولیی هستم که از این سر به ان سر میروم حالا هم امدم چن وقتی رو توی بلاگ شما باشم خانم دکت(راسپوتین مقدس)

Anonymous said...

گاهی هم شکستن دل بهای خطاهایمان است ....

hamkelasi said...

عالی بود

ooldoz said...

@Anonymous jan e dovomi!
shayad hagh ba to bashe....
@holyrasputin:mamnoon az hozoret,omidvaram in hozor paydar bashe
@Anonymous jan e avali,A va hemkelasi e aziz,mamnoonam