Tuesday, July 20, 2010

......

...........
سطر آخر اما :
وقت خورشید و نگاه تو و زیبایی یک صبح بهاری شاید
خواب من با دست های تو به پایان برسد
آن زمان می مانم
و زخوابی آرام
با سبد ها امید
سوی تو می آیم

آخر آن روز
مرا می خوانی
با صدایی زیبا
دست هایی پر مهر
تا کنارت باشم ...

1 comment:

Anonymous said...

شمس و شراب با داستان " حرامزاده گري " منتظر ديدار و نظرات شماست