احمد شاملو شاعري در اندازههاي جهاني است. شاعري آرمانخواه که پايمردي و ايستادگياش بر حقوق و آزاديهاي انساني زبانزد روشنفکران و شعرخوانان ايراني و غيرايراني است. صدايش چنان پرتوان است که کمتر کسي توانسته است بدون توجه از کنارش رد شود. بيش از همه شاعران مدرن ايراني ترجمه شده است و کتابهايش هربار که به چاپ رسيده است، گوي سبقت را از همه شاعران فارسي روزگارش بردهاست. شاعري با بيش از 90 عنوان کتاب که از نظر تعداد کتابو حجم کار هم کمنظير است. احمد شاملوي شاعر به گواهي اهل فن يکي از بهترين مترجمان ايراني و يکي از بهترين محققان عرصه فرهنگ نيز هست. کتاب کوچه که ثمره بيش از 40 سال تحقيق و ممارست اوست، در شمار بهترين منابع مطالعه و پژوهش فرهنگي قرار دارد. دوم مرداد، نهمين سالگرد شاعري است که حافظه تاريخي مردم ما بود. روشنفکري که هرگز در برج عاج خود ننشست و کنار مردم ايستاد و شعرش آيينه تمامنماي رنجها و شاديهاي نيمقرن پرشتاب و پرحادثه از ملت ماست. شاعري که خصم بيآشتي همه کساني بود که آزادي و کرامت انسان را به سخره ميگيرند. دوم مرداد، نهمين سالگرد شاعري است که به نام «شاعر آزادي» لقب گرفته است. احمد شاملو در بيستويکم آذرماه 1304 شمسي در تهران متولد شد. دوره كودكى خود را در شهرهاي مختلف ايران گذراند و سرانجام در 17 سالگى پس از آنكه به دليل فعاليتهاى سياسى به زندان متفقين افتاد تحصيلات مدرسهاى را رها كرد و به روزنامهنگارى پرداخت. در سال ۱۳۳۲ پس از کودتاي ۲۸ مرداد با بسته شدن فضاي سياسي ايران، مجموعه اشعار آهنها و احساس توسط پليس در چاپخانه سوزانده ميشود و با يورش ماموران به خانه او ترجمه طلا در لجن اثر ژيگموند موريس و بخش عمده کتاب پسران مردي که قلبش از سنگ بود اثر موريوکايي با تعدادي داستان کوتاه نوشته خودش و تمام يادداشتهاي کتاب کوچه از ميان ميرود و با دستگيري مرتضي کيوان نسخههاي يگانهاي از نوشتههايش از جمله مرگ زنجره و سه مرد از بندر بيآفتاب توسط پليس ضبط ميشود که ديگر هرگز به دست نميآيد. او موفق به فرار ميشود اما پس از چند روز فرار از دست ماموران در چاپخانه روزنامه اطلاعات دستگير شده، به عنوان زنداني سياسي به زندان موقت شهرباني و زندان قصر برده ميشود. در زندان علاوه بر شعر به نوشتن دستور زبان فارسي ميپردازد و قصه بلندي به سياق امير ارسلان و ملک بهمن مينويسد که در انتقال از زندان شهرباني به زندان قصر از بين ميرود و در ۱۳۳۴ پس از يک سال و چند ماه از زندان آزاد ميشود. سالهاي آخر عمر شاملو کموبيش در انزوايي گذشت که به او تحميل شده بود. از سويي تمايل به خروج از کشور نداشت. خود در اينباره ميگويد: «راستش بار غربت سنگينتر از توان و تحمل من است... چراغم در اين خانه ميسوزد، آبم در اين کوزه اياز ميخورد و نانم در اين سفره است.» از سوي ديگر اجازه هيچگونه فعاليت ادبي و هنري به شاملو داده نميشد و اکثر آثار او از جمله کتاب کوچه سالها در توقيف مانده بودند. بيماري او نيز به شدت آزارش ميداد و با شدت گرفتن بيماري مرض قندش، و پس از آنکه در ۲۶ ارديبهشت ۱۳۷۶، در بيمارستان ايرانمهر پاي راست او را از زانو قطع کردند روزها و شبهاي دردناکي را پشت سر گذاشت. البته در تمام اين سالها کار ترجمه و بهخصوص تدوين کتاب کوچه را ادامه داد و گهگاه از او شعر يا مقالهاي در يکي از مجلات ادبي منتشر ميشد. احمد شاملو آثار چاپ نشده بسيار دارد. مقالات، ترجمهها و نوشتههايي که هنوز فرصت و رخصت انتشارشان فراهم نشده است. آثاري که در اين شماره به يادبود نهمين سالگرد شاعر انتشار مييابند از آن شمارند. مقاله «در شرف هنرمند بودن» به نحوي مانيفست احمد شاملو براي شعر و هنر متعهد است. هنر متعهدي که در خود را تا شعار و ادبيات نازل شعاري پايين نميآورد و چشم بر رنج و تلخي آدميان نميبندد. اين مقاله از هنرمندي سخن ميگويد که ميخواهد کاري بکند و دست روي دست نگذارد و هنرش پيامي انساني به همراه دارد. طنز «اوضاع مملکت قارشميش است» را احمد شاملو در کتاب «سفرنامه ايالت امريغ» نوشت که ترکيبي از واقعيتهاي امروزي و رخدادهاي تاريخي زمان مشروطه را به بياني طناز و با نثر قجري دربرميگيرد. اين کتاب نيز در اين هنوز منتشر نشده است. مصاحبه شاملو با مجله «ايرانخبر» در سال ۱۳۷۴ و نيز مصاحبه شاملو با تلويزيون استکهلم نيز هنوز در هيچ کتاب و مجلهاي در ايران منتشر نشدهاند و براي نخستينبار در اعتماد ملي چاپ ميشوند. در تماس با سرپرستان آثار
شاملو صحت انتساب اين آثار به شاملو مورد تاييد قرار گرفته است. ياد و نامش گرامي باد
اعتماد ملی سوم مرداد ماه هزاروسیصدوهشتادوهشت
No comments:
Post a Comment