Monday, November 23, 2009

.....

اینبار برای تو می نویسم....
برای مهربانی که سالهاست غمگین است ..... اما مهربانی و احساس لطیفش غمش را پنهان می کند....هیچ کس نمی داند از غمش و از زخمی که سالهاست التیام نیافته
برایم گفتی روزی که می رفت ، گفت : (( فراموش می کنی ،عادت می کنی، زندگی جریان می یابد و انسانهای دیگر جایگزین می شوند.))
- وااااای که چقدر بیزارم از این جمله کلیشه ای و تکراری که فقط گفته می شود بدون ذره ای تامل در معنایش. جمله ای که فقط سرپوشی است بر خودخواهی ها و توجیه نامهربانیها -
گفتی از درد زخمی که بر دل داری....از مرور خاطرات ....خاطراتی که در هر دم و بازدمی زنده اند....از تمام زندگی که خاطره است....از در و دیوار و خیابان....تا نسیم و شبنم و باران
حالا بگو،
فراموش کردی ؟ عادت کردی؟....زندگی کردی ؟ جایگزین کردی؟....
فراموش کردی روح بزرگ و وجود ارزشمندت را
عادت کردی به وجود زخم دردناک روحت
زندگی کردی با یاد خاطرات گذشته ات
جایگزین کردی حال را با گذشته ات
.
.
.
نازنینم
آیا دیگر وقت آن نیست که باور کنی روح بزرگ و وجود ارزشمندت را؟
- بارها از خود پرسیده ام که چرا دلهای مهربان را می شکنند؟...واقعا چرا؟....چرا انسانهای ارزشمند را می شکنند؟...چرا؟-
می دانم زخم روحت به سادگی التیام نمی یابد اما سعی کن مهربانم
خاطرات گذشته ات را فراموش نکن اما با خاطرات هم زندگی نکن
سعی کن ببینی خوبها را و خوبیها را
باور کن ارزشمندی
به خاطر احساس پاکت و روح بزرگت
اگر ارزشت را درک نکرد ....اگر تنهایت گذاشت و رفت....چیزی از ارزشهایت کاسته نشد
اما از ارزشهای او کاسته شد....می دانی چرا؟....چون تو را از دست داد....چون تو در کنارش نیستی
چون ندانست آن بلندترین درخت جنگل که جستجویش می کند ..... توئی
در جریان زندگی حقیقت باقی است
حقیقت توئی....حقیقت احساس و روح پاک توست....حقیقت صداقت توست....
نازنینم
زندگی کن آنطور که شایسته وجود ارزشمند توست و باور کن هیچ چیزی و هیچ کسی ارزش برابری با روح نازنینت را ندارد
حتی او
و او را با تنهائیهایش و فقر نداشتن نازنینی چون تو، تنها بگذار....رها یش کن و رها شو
رها از هر آنچه که آزارت می دهد
رها کن
رها شو
رها
دوم آذر هزاروسیصدوهشتادوهشت

4 comments:

Unknown said...

your blog is great because there are nice poem on it.good luck sweatheart

ooldoz said...

thanks dear

baran said...

aziiiiiiiiiiiiiizam.merci vase hameye hamrahiha va mehrbanihayat dar in roozha.dar zemn bloget fogholadast.

ooldoz said...

Baranam,omidvaram hamishe shad bashi...hamishe
mamnun az hozuret