Saturday, November 28, 2009

آمده ایم عاشق شویم

پذیره شدن دانه ای سرگشته
تا مرواریدی آفریده شود
به خون دلی
سینه ای به شکیبایی صدف می طلبد
جگر هزار توی سرخگل می خواهد
که خدنگ شبنمی به چله نشاند
و تا گلوی تفتیده آفتاب پرتاب کند
هشدار
نطفه نهنگ است عشق نه کرمینه وزغی
و لمحه ای تلاطم طغیانش را
دلی به هیبت دریا می طلبد
هشدار ! روزگار
آمده ایم عاشق شویم
منوچهر آتشی

2 comments:

Unknown said...

گاهي به اين‌جا ميايم تا از اين پنجره به بيرون نگاهي افكنم. نفسي بكشم. و نيرويي بگيرم. ممنون از تو نازنين‌ام براي اين همه روزنه

ooldoz said...

ممنونم از تو کیارنگم بابت این همه لطف